سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شهاد ت نامه شبنم - بی پلاک
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شهاد ت نامه شبنم - بی پلاک
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
  • درباره یه بی پلاک

    بی پلاک
    حاج نعمت
    روزی در ذهنم نقش بست که خیلی کوچک بودم. هنوز خاطراتی از سیمایش در پس زمینه دلم خودنمایی می‏کند و همچون خاطراتی که از بهشت -قبل از اخراج خانواده مان- در وجودم غلیان می کند، آرام بخش آنات و لحظات تاریک زندگیم شده است. ...اما او هم همانند پدران دیگر زود پر کشید. خیلی زود. مثل همت مثل باکری مثل ناصر کاظمی مثل عبدالحسین برونسی مثل ... عجیب دوستش دارم این گمشته بی‏مزار را که امروزه مفقود الاثر می‏خوانندش. راست می‏گویند؛ چرا که نخواستیم بر دلمان تاثیری بگذارند.مفقود الاثر. ... و امروز به اسم او قلم می‏زنم ..:: حاج نعمت ::.. فامیلیش؟؟؟ اصلا مهم نیست.وقتی خودش عشق می‏کند با این فاطمی بودن ،این گمنامی،بگذار بگذریم. *********************** در اینجا: آنچه مورد نیاز مادحین است خواهید یافت. اشعار،سرود، و مراثی اهل بیت(علیهم السلام) که دارای غنای معنایی است به همت شاعر عزیز آقای رضا تاجیک جمع‏آوری می‏گردد. در این مجموعه تلاش شده تا آنچه مورد نظر پیر و مرادمان حضرت سید علی آقای خامنه ای دامه توفیقاته می‏باشد لحاظ شود. .::«تا چه قبول افتد و چه در نظر آید»::.
  •  پرچم بی پلاک


  •  پرچم عشاق











  •  اشتراک در وبلاگ


  •  

    بی پلاک
    [ و به یکى از یاران خود فرمود هنگامى که او از بیمارى شکوه نمود . ] خدا آنچه را از آن شکایت دارى موجب کاستن گناهانت گرداند ، چه در بیمارى مزدى نیست ، لیکن گناهان را مى‏کاهد و مى‏پیراید چون پیراستن برگ درختان ، و مزد درگفتارست به زبان ، و کردار با گامها و دستان ، و خداى سبحان به خاطر نیت راست و نهاد پاک بنده هر بنده را که خواهد به بهشت درآورد . [ و مى‏گویم ، امام علیه السّلام راست گفت که در بیمارى مزد نیست ، چه بیمارى از جمله چیزهاست که آن را عوض است نه مزد چرا که استحقاق عوض مقابل بلا و مصیبتى است که از جانب خدا بر بنده آید ، چون دردها و بیماریها و مانند آن ، و مزد و پاداش در مقابل کارى است که بنده کند ، و میان عوض و مزد فرق است و امام چنانکه علم نافذ و رأى رساى او اقتضا کند آن را بیان فرمود . ] [نهج البلاغه]
  • شهاد ت نامه شبنم
    نویسنده: حاج نعمت شنبه 86/10/1
  •  

    شهادت نامه شبنم

    دل من گرفته باز محرمه محرمه

     فصل گریه ها و فصل ماتمه محرمه

     خیمه ی عزا رو توی دلها بر پا بکنیم

     معجر سوخته ی عمه پرچمه محرمه

     با همون چادر خاکی مادر دلامونو

     سیاهپوش کنیم که موسم غمه محرمه

     دوباره روضه بخونیم و با هم گریه کنیم

     که دوای دردا اشک نم نمه محرمه

     پرچم سیاهی رو سر در خونه بزنیم

     دهه ی عزای اسم اعظمه محرمه

     دوباره میجوشه اشک توچشمای نهرفرات

     بیقرار و پریشونه علقمه محرمه

     خدا می دونه دیگه دلهامون آروم نداره

     شده یا حسین گل لب همه محرمه

     السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین

     این شبا زمزمه های هر دمه محرمه

     کجائند هیئتیا ، میون دارا ، سینه زنا

     بساط عزاداری فراهمه محرمه

     پر و بال جبرئیل فرش راه گریه کنا ش

     طاق آسمون هم از غمش خمه محرمه

     روضه هایی که میخونن این شبا روضه خونا

     این شهادت نامه های شبنمه محرمه

     دیدن کرب و بلا نهایت آرزومه

     ضریح ششگوشه ی تو عشقمه محرمه

     یه شب جمعه زیارت توی بین الحرمین

     آرزومون دیدن اون حرمه محرمه

     برای آقایی که رو نیزه قرآن می خونه

     هممون هم بمیریم بازم کمه محرمه

     مثل قلب خسته ی مادر قامت کمونش

     دل من گرفته باز محرمه محرمه

    یوسف رحیمی«هاتف»


  • از قلب شکسته ات برایم بنویس ( )